کد مطلب:277076 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:230

مهدی موعود از دیدگاه شیعه
از نظر «شیعه»، مسأله مهدویّت و نوید ظهور مهدی موعود (علیه السلام) یكی از مسایل بسیار حیاتی اسلام به شمار می رود و به اندازه ای اهمیّت دارد كه اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) در ردیف وقوع «قیامت» و تكذیب و تصدیقش در ردیف تكذیب و تصدیق رسول اكرم می باشد.

در این باره روایات فراوانی از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) رسیده است كه قسمتی از آنها از نظر خوانندگان می گذرد:

پیامبر اكرم می فرماید:

«من أنكر القائم من ولدی فقد أنكرنی» [1] .

«هركس كه قائم (علیه السلام) از فرزندان مرا انكار كند به راستی كه مرا انكار كرده است».

و در حدیث دیگر می فرماید:

«من أنكر القائم من ولدی فی زمان غیبته مات میتةً جاهلیةً». [2] .

«هركس كه مهدی قائم (علیه السلام) از فرزندان مرا در زمان غیبتش انكار كند به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته است».

و در حدیث دیگری آمده است كه فرمود:

«من أطاعه أطاعنی، و من عصاه عصانی، و من أنكره فی غیبته فقد أنكرنی، و من كذّبه فقد كذّبنی، ومن صدّقه فقد صدّقنی». [3] .

«آن كس كه او را اطاعت كند مرا اطاعت كرده است و آن كس كه با او مخالفت ورزد با من مخالفت ورزیده است و آن كس كه در دوران غیبتش او



[ صفحه 64]



را انكار كند مرا انكار كرده است و آن كس كه او را تكذیب نماید مرا تكذیب نموده است و آن كس كه او را تصدیق كند مرا تصدیق كرده است».

و در حدیثی دیگر می فرمایند:

«لا تقوم الساعة حتّی یقوم القائم الحقُّ منّا وذلك حین یأذن اللّه عزّ وجلّ له و من تبعه نجا، و من تخلّف عنه هلك، اللّه اللّه عباد اللّه! فأتوه ولو علی الثلج، فإنّه خلیفة اللّه عزّوجلّ وخلیفتی». [4] .

«قیامت برپا نمی شود تا هنگامی كه قائمی از ما به حقّ قیام كند. و این هنگامی است كه خدای تعالی اذن ظهورش دهد، كسی كه از او پیروی كند نجات می یابد، و كسی كه از او تخلّف كند هلاك می شود، از خدا بترسید، ای بندگان خدا! هركجا باشید او را دریابید، اگرچه مجبور شوید بر روی برف حركت كنید، كه او خلیفه خدای تبارك و تعالی و جانشین من است».

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید:

«لاتخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهراً مشهوراً، و إمّا خائفاً مغموراً، لئلاّ تبطل حجج اللّه وبیّناته». [5] .

«زمین هرگز از وجود قائمی كه برای خدا قیام كند و حجّت حقّ را بر پا دارد خالی نخواهد بود، كه یا ظاهر و آشكار است و یا ترسان و نهان، تا حجّتها و دلایل روشن حضرت پروردگار باطل نشود».

امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید:

«إنّ الأئمّة منّا، وإنّ الخلافة لاتصلح إلاّ فینا، و إنّ اللّه جعلنا أهلها فی كتابه و سنّة نبیّه». [6] .

«امامان ـ دوازده گانه ـ از ما هستند، و خلافت جز برای ما شایسته نیست، و خدای تعالی ما را در كتاب خود و سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اهل خلافت قرار داده است».



[ صفحه 65]



امام حسین (علیه السلام) می فرماید:

«قائم هذه الاُمّة هو التاسع من ولدی، وهو صاحب الغیبة، وهو الّذی یقسّم میراثه وهو حیّ». [7] .

«قائم این اُمّت نهمین فرزند منست؛ اوست كه از دیده ها غایب می شود و در حالی كه زنده است میراثش تقسیم می شود».

امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:

«... لاتخلو الأرض إلی أن یقوم الساعة من حجّة ولولا ذلك لم یُعبد اللّه...» [8] .

«...تا روزی كه قیامت برپا شود هرگز روی زمین از حجّت خالی نخواهد بود، و اگر حجّت خدا روی زمین نباشد، خدا پرستیده نمی شود...».

امام باقر (علیه السلام) می فرماید:

«من المحتوم الّذی حتّمه اللّه قیام قائمنا، فمن شكّ فیما أقول، لقی اللّه وهو به كافر وله جاحد». [9] .

«قیام قائم ما از وعده های حتمی خداوند است. هركس در این گفتار كه می گویم شكّ و تردید به خود راه دهد، خدا را به حال كفر و انكار ملاقات خواهد كرد».

امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

«من أقرّ بجمیع الأئمّة وجحد المهدی كان كمن أقرّ بجمیع الأنبیاء وجحد محمّداً (صلی الله علیه وآله وسلم) نبوّته». [10] .

«هركس به همه امامان اعتراف كند ولی حضرت مهدی (علیه السلام) را انكار نماید، مانند كسی است كه به همه پیامبران اعتراف كند ولی نبوّت حضرت



[ صفحه 66]



محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) را انكار نماید».

امام كاظم (علیه السلام) می فرماید:

«من أنكر واحداً من الأحیاء فقد أنكر الأموات» [11] .

«هركس یكی از امامان زنده را انكار نماید، امامان قبلی را نیز انكار نموده است».

امام جواد (علیه السلام) می فرماید:

«إذا مات إبنی علی بدا سراج بعده، ثمّ خفی، فویلٌ للمرتاب، وطوبی للغریب الفارّ بدینه» [12] .

«هنگامی كه پسرم علی ـ امام هادی ـ از دنیا برود چراغی بعد از او آشكار می شود، و سپس مخفی می گردد. وای بر كسی كه در باره او شكّ و تردید به خود راه دهد، و خوشا به حال شخص غریبی كه دین خود را برداشته ـ برای حفظ آن ـ از شهری به شهر دیگر فرار كند».

در فرمایش امام جواد (علیه السلام) منظور از چراغ آشكار، امام حسن عسكری (علیه السلام) و منظور از چراغ مخفی، حضرت مهدی (علیه السلام) است.

امام حسن عسكری (علیه السلام) می فرماید:

«أما إنّ المقرّ بالأئمّة بعد رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) المنكر لولدی كمن أقرّ بجمیع أنبیاء اللّه ورسله ثمّ أنكر نبوّة محمّد رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم)، والمنكر لرسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) كمن أنكر جمیع الأنبیاء، لأنّ طاعة آخرنا كطاعة أوّلنا، والمنكر لآخرنا كالمنكر لأوّلنا» [13] .

«آگاه باشید كه هركس به همه امامان بعد از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) اعتراف كند ولی پسرم را انكار نماید همانند كسی است كه به همه پیامبران اعتراف نموده ولی رسالت پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) را انكار نماید، و هركس كه رسالت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را انكار كند همانند كسی است كه همه پیامبران را انكار نماید؛ زیرا اطاعت



[ صفحه 67]



آخرین ما، اطاعت اوّل ماست، و انكار آخرین ما چون انكار اوّل ماست».

حضرت مهدی (علیه السلام) می فرماید:

«من أنكرنی فلیس منّی، و سبیله سبیلُ ابن نوح». [14] .

«كسی كه مرا انكار نماید از من نیست، و راه او راه فرزند حضرت نوح (علیه السلام) است».

از نظر شیعه، مسأله مهدویت و نوید ظهور آن مصلح الهی، یك مسأله كهن و ریشه دار است و سابقه آن به نخستین روزهای طلوع فجر اسلام و دوران شخص نبی اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بر می گردد.

به اعتقاد شیعه، علاوه بر آیات متعددی كه در «قرآن كریم» وارد شده و پیشوایان دینی آنها را به وجود مقدّس «مهدی موعود» تفسیر و تأویل كرده اند، صدها حدیث معتبر و متواتر از حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) جانشینان آن حضرت صادر شده كه در آنها كلیه صفات، خصوصیّات و جزئیات زندگی آن منتظر موعود و این كه پس از تولّد دو بار غیبت خواهد داشت و پس از غیبت طولانی ظهور خواهد كرد، و با تشكیل حكومت واحد جهانی، جهان را پر از عدل و داد خواهد نمود بیان شده است.

شیعیان بر اساس روایات عقیده دارند كه مهدی موعود (علیه السلام) سرّی از اسرار حقّ و رازی از رازهای نهفته خداوند و آخرین برگزیده الهی است كه پس از تولّد از نظرها غایب شده است و بعد از مدّت زمانی طولانی ظهور می نماید و او حجّة اللّه، خلیفة اللّه و بقیّة اللّه است.

مهدی موعود (علیه السلام) از نسل پاك پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و از علی و زهرا (علیهما السلام) و نهمین نفر از فرزندان امام حسین (علیه السلام) و فرزند بلا فصل امام حسن عسكری (علیه السلام) است.

شیعیان دوازده امامی عقیده دارند كه حضرت مهدی (علیه السلام) همنام و هم كنیه پیامبر و هم اكنون زنده است و هنگامی كه خداوند اذن ظهورش دهد قیام می كند و زمین را پر از عدل و داد می نماید.

شیعیان، طبق وعده های انبیای سلف (علیهم السلام) و نویدهای كتب مذهبی، و وعده های



[ صفحه 68]



صریح قرآن كریم عقیده دارند كه:

آنگاه كه اخلاق و معنویّت از میان بشر رخت بربندد و ظلم و ستم فراگیر شود و اسباب ظهور مهیا گردد، حضرت مهدی (علیه السلام) به فرمان حقّ قیام می كند و دنیا را پر از عدل و داد می نماید و به همه رنج ها پایان می دهد.

شیعیان بر اساس عقل، وجدان، كتاب و سنّت عقیده دارند كه با ظهور ولیّ خدا و آمدن موعود مكتبها و رهایی بخش انسانها هیچ حكومت باطلی روی زمین باقی نمی ماند؛ بلكه همه مكتب های موجود و حكومت های مقتدر زمان یكی پس از دیگری از بین رفته و متلاشی می گردند، مرزهای جغرافیایی بین كشورها برداشته می شوند؛ مظاهر شرك، كفر، الحاد و بی عدالتی از بین می روند، عدالت اجتماعی تأمین می گردد، هر حقّی به صاحب حقّ می رسد، همگان در رفاه و آسایش زندگی می كنند، از ظلم و ستم و بی عدالتی خبری نیست، و در سرتاسر جهان هستی، تنها یك نظام حكومت می كند كه آن هم نظام عادلانه اسلام و احكام نجات بخش آسمانی قرآن كریم است.

جعلنا اللّه من أنصاره و الفائزین بلقائه.


[1] بحار الانوار، ج 51، ص 73، ح 20.

[2] همان، ح 21.

[3] همان، ح 19.

[4] بحار الانوار، ج 51، ص 65، منتخب الاثر، ص 204 و كفاية الاثر، ص 106.

[5] نهج البلاغه، ص 1158 و صبحي صالح، ص 635، كلمات قصار، شماره 139.

[6] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 6.

[7] بحار الانوار، ج 51، ص 133، ح 3 ؛ منتخب الاثر، ص 207، ح 8؛ كمال الدين صدوق با ترجمه فارسي، ج 1، ص 434.

[8] منتخب الاثر، ص 271، ح 3 ؛ عربي باب 30، ح 2، ص 317 ؛ اثبات الهداة، ج 1، ص 133 ؛ ينابيع الموده، ج 3، ص 361، باب 89.

[9] بحار الانوار، ج 51، ص 139 ؛ منتخب الاثر، ص 212 و غيبت نعماني، ص 86، ح 17.

[10] بحار الانوار، ج 51، ص 143، ح 4، و ص 145، ح 10 ؛ منتخب الاثر، ص 218 و 219.

[11] كافي، ج 1، ص 373، وغيبت نعماني، ص 129.

[12] بحار الانوار، ج 51، ص 157، و بشارة الاسلام، باب العاشر، ص 164.

[13] بحار الانوار، ج 51، ص 160، ح 6، منتخب الاثر، ص 226، اعلام الوري، ص 442.

[14] بحار الانوار، ج 53، ص 180، غيبت شيخ طوسي، ص 176، احتجاج طبرسي، ج 2، ص 283 و كمال الدين با ترجمه فارسي، ج 2، ص 160.